• صفحه نخست
  • درباره ما
    همه در دنیائی کوچک زندگی می کنیم . آرمان ها و اهدافی یگانه داریم و همگی برای دست یابی به آن تلاش می کنیم . دردها و شادی های یکسانی را تجربه کرده ایم و با چالش ها و مشکلاتی مشترک روبرو هستیم. بیائید دقایقی از ا ین دنیا سفر کنیم و به دنیای بهایی برویم . دنیائی که در دل دنیای ماست . ببینیم چگونه مفاهیم ، ارزش ها و عقاید ، زندگی و حیات ، خدمت و فعالیت در آن معنا می یابد و جلوه می کند و عالم بهائی چگونه و تا چه اندازه توانسته است با تلاش های مستمر، این نحوه حیات را در زندگی خویش و در تلاش برای خدمت و مساعدت به عالم انسانی جلوه بخشد و نمایان سازد. شما را به مشارکت در ساختن دنیائی متعالی تر و بهتر دعوت می کنیم . با ما در سایت...
    Stay
  • تماس با ما

    تماس

    Stay
  • بخش ها
  • فعالیت ها

تطابق علم و دین

اگر مسئله ئی از مسائل دين به حقيقت مطابق عقل و علم نباشد آن وهم است زيرا ضد علم جهل است * اگر دين ضدّ علم باشد جهل است * اگر مسئله ئی از طور عقل کلی الهی خارج چگونه انسان قناعت کند * آن را اعتقاد عاميانه بايد گفت * اساسيکه جميع انبياء گذاشته اند حقيقت است و آن يکی است و همه مطابق علم است * مثلاً وحدانيت الهی است اين مطابق عقل است يا نه روحانيت انسانی است مطابق عقل است يا نه نيت صادقه است صدق و امانت و وفاست مطابق عقل است يا نه ثبوت و استقامت است اخلاق حميده عالم انسانی است مطابق عقل است يا نه * جميع احکام شريعت الهی مطابق عقل است زيرا دين منقسم به دو قسم است * يک قسم تعلق به روحانيات دارد و آن اصل است * قسم ديگر تعلق به جسمانيات يعنی معا ملات دارد * آن قسمی که تعلق به روحانيات و الهيات دارد تغيير و تبديل نيافته جميع انبياء به آن مبعوث شده اند و تأسيس فضائل عالم انسانی نموده اند * يعنی پرتوی از شمس حقيقت بر عالم اخلاق زد روشن کرد و فيضی از رشحا ت ابر عنايت رسيد و کشتزار حقيقت سبز و خرم شد *
اين اساس جميع انبيا است و تعلق به عالم اخلاق و عرفان دارد و يکی است و حقيقت است زيرا حقيقت تعدد قبول نمي کند * و امّا قسم ديگر از دين الهی که تعلق به اجسام و احکام دارد به اقتضای زمان و مکان تغيير و تبديل پذيرد * مثلا در زمان موسی در تورات به اقتضای آن زمان ده حکم قتل بود * امّا در زمان مسيح زمان اقتضا نمي کرد اين بود که تغيير کرد * مثلاً در تورات قصاص چشم به چشم بود و اينکه اگر کسی دندان کسی را بشکند دندانش را بشکنند اگر کسی دزدی کند دستش ببرند * آيا حالا ميشود چنين کاری کرد يا آنکه مي شود کسی سبت بشکند او را بکشند يا کسی سبّ پدرش کند او را قتل نمايند * حالا ممکن نيست ممتنع است زيرا زمان اقتضا ندارد * پس واضح شد شريعت اللّه دو قسم است * يک قسم روحاني است که تعلق به عالم اخلاق و عرفان و فضائل عالم انسانی دارد هيچ تغيير و تبديل پيدا نمي کند هميشه يکي است * قسم ديگر که تعلّق به اخلاق ندارد به اقتضای زمان تغيير پيدا مي کند * امّا اصل دين اللّه اخلاق است اشراق عرفان است فضائل انسانی است * و هر ملتی که اخلاقش تحسين شود ترقی مي کند * تهذيب اخلاق مطابق عقل است و هيچ اختلافی در آن نيست * پس اگر چنانچه دين مخالف عقل باشد اوهام است * و اين نيز يک مسئله ئی از مسائل و تعاليم بهاء اللّه است * پس جميع عقائدتان را تطبيق کنيد تا علم مطابق دين باشد *
زيرا دين انسان را بالی است و علم بال ديگر * انسان به دو بال پرواز ميکند به بال واحد پرواز نتواند * جميع تقاليد اديان مخالف عقل و علم است نه حقيقت اديان و از اين تقاليد اين مفاسد حاصل شده است که سبب بغض و عداوت بين بشر گشته * و الّا اگر دين را به علم تطبيق مي کردند حقيقت ظاهر مي شد و ظهور حقيقت سبب ازاله خلاف مي گشت و بغض دينی ابداً نمي ماند بلکه بشر در نهايت الفت و محبت با هم آميزش مي کردند * پس شما در اين فکر باشيد که علم را تطبيق به دين کنيد و دين را تطبيق به علم *

حضرت عبدالبهاء : خطابات حضرت عبدالبهاء جلد ۱ ص157-159
سایت دنیای بهائی: 

امکانات

فعالیت ها

سایت دنیای بهائی