تفکّر فرمائيد که سبب چه بوده که در ازمنه ظهور مظاهر رحمن اهل امکان دوری
مي جستند و بر اعراض و اعتراض قيام مي نمودند اگر ناس در اين فقره که از
قلم امر جاری شده تفکّر نمايند جميع به شريعه باقيه الهيّه بشتابند و شهادت
دهند بر آنچه او شهادت داده ولکن حجبات اوهام انام را در ايّام ظهور مظاهر
احديّه و مطالع عزّ صمدانيّه منع نموده و مي نمايد چه که در آن ايّام حق به
آنچه خود اراده فرموده ظاهر ميشود نه به اراده ناس چنانچه فرموده " أفکلّما
جاءکم رسولٌ بما لا تَهوی انفسکُم استکبرتم ففريقاً کذّبتم و فريقاً تقتلون
"
البتّه اگر به اوهام ناس در ازمنه خاليه و اعصار ماضيه ظاهر مي شدند احدی
آن نفوس مقدّسه را انکار نمي نمود مَعَ آنکه کلّ در ليالی و ايّام به ذکر
حق مشغول بودند و در معابد به عبادت قائم مع ذلک از مطالع آيات ربّانيّه و
مظاهر بيّنات رحمانيّة بی نصيب بودند چنانچه در کتب مسطور است و آنجناب بر
بعضی مطّلعند مثلاً در ظهور مسيح جميع علمای عصر مَعَ آنکه منتظر ظهور
بودند اعراض نمودند و حنّان که اعلم علمای عصر بود و همچنين قيافا که اقضی
القضاة بود حکم بر کفر نمودند و فتوای قتل دادند و همچنين در ظهور رسول روح
ما سواه فداه علمای مکّه و مدينه در سنين اوّليّه بر اعراض و اعتراض قيام
نمودند و نفوسی که ابداً اهل علم نبودند به ايمان فائز شدند قدری تفکّر
فرمائيد بلال حبشی که کلمه از علم نخوانده بود به سمآء ايمان و ايقان
ارتقاء نمود و عبداللّه أُبَی که از علماء بود به نفاق برخاست راعی غنم به
نفحات آيات به مقرّ دوست پی برد و به مالک امم پيوست و صاحبان علوم و حِکَم
ممنوع و محروم اين است که مي فرمايد حتّی يصيرَ اعلاکم اسفلکم و اسفلکم
اعلاکم و مضمون اين فقره در اکثر کتب الهيّه و بيانات انبيا و اصفيا بوده
به راستی مي گويم امر به شأنی عظيم است که پدر از پسر و پسر از پدر فرار مي
نمايد در حضرت نوح و کنعان مشاهده کنيد انشاء اللّه بايد در اين ايّام
روحانی از نسائم سبحانی و فيوضات ربيع رحمانی محروم نمانيد به اسم معلوم
منقطعاً عن العلوم برخيزيد و ندا فرمائيد قسم به آفتاب افق امر در آن حين
فُرات علوم الهيّه را از قلب جاری مشاهده نمائيد و انوار حکمت ربّانيه را
بی پرده بيابيد اگر حلاوت بيان رحمن را بيابی از جان بگذری و در سبيل دوست
انفاق نمائی اين بسی واضح است که اين عبد خيالی نداشته و ندارد چه که امرش
از شئونات ظاهره خارج است چنانچه در سجن اعظم غريب و مظلوم افتاده و از دست
اعداء خلاصی نيافته و نخواهد يافت لذا آنچه ميگويد لوجه اللّه بوده که شايد
ناس از حجبات نفس و هوی پاک شوند و به عرفان حق که اعلی المقام است فائز
گردند لا يضرّنی اعراضهم و لا ينفعنی اقبالهم انّما ندعوهم لوجه اللّه انّه
لغنيّ عن العالمين ...
حضرت بهاءالله : منتخباتى از آثار حضرت بهاءالله ص62
با دوستان خود به اشتراک بگذارید