هُو اللّه
جميع انبيای الهی مظاهر حقيقتند * حضرت موسی اعلان حقيقت کرد * حضرت مسيح
ترويج حقيقت نمود * حضرت محمد تأسيس حقيقت کرد * جميع اوليای الهی اعلان
حقيقت کردند * حضرت بهاء اللّه علم حقيقت بلند نمود * جميع نفوس مقدسه که
به عالم آمده اند چراغهای حقيقت بودند * حقيقت وحدت عالم انساني است *
حقيقت محبت بين بشر است حقيقت اعلان عدالت است * حقيقت هدايت اللّه است
*حقيقت فضائل عالم انساني است * انبيای الهی جميعاً منادی حقيقت بودند و
جميع متحد و متفق بودند *هر پيغمبری مژده به خلف خويش داد * هر خلفی تصديق
سلف نمود * موسی خبر از مسيح داد * مسيح تصديق موسی کرد * حضرت مسيح خبر از
محمد داد *حضرت محمد تصديق مسيح و موسی نمود * جميع بايکديگر متحد بودند ما
چرا اختلاف کنيم ما امت آن نفوس مقدسه هستيم * همين قسم که انبيا محب
يکديگرند ما نيز بايد محب يکديگر باشيم * زيرا بندگان يک خدائيم و الطاف
الهی شامل عموم است *خدا با جميع صلح است ما چرا با يکديگر جنگ کنيم خدا با
همه مهربانست ما چرا با يکديگر ظلم کنيم *
اساس اديان الهی محبت است و الفت و يگانگی * الحمد لله اين عصر عصر نوراني
است عقول ترقی نموده و ادراکات شديد شده اسباب الفت و اتحاد مهيا گشته
روابط محبت بين بشر محکم گرديده * وقت آن آمده که جميع با همديگر صلح
نمائيم و به دوستی و راستی پردازيم *
تعصب مذهبی نماند تعصب جنسی نماند تعصب وطنی نماند بايکديگر در نهايت الفت
محبت کنيم *بنده يک درگاهيم و مستفيض از انوار يک آفتاب *به جميع انبياء
بايد مؤمن باشيم و به جميع کتب آسمانی موقن شويم از جميع تعصبات بيزار شويم
و خدمت بخدا کنيم وحدت عالم انسانی ترويج نمائيم فضائل عالم انسانی را
آشکار کنيم * مانند حيوانات درنده نباشيم به خونريزی راضی نگرديم خون بشر
را مقدس دانيم اينچنين خون مقدسرا از برای خاک نريزيم * جميع در يک نقطه
اجتماع کنيم و آن نقطه وحدت عالم انساني است* ملاحظه کنيد الان در طرابلس
غرب چه ميشود * چه بسيار پدران بی پسر ميشوند چه بسيار اطفال صغير بی پدر
ميگردند چه قدر مادران مهربان در مصيبت فرزندان خود مي گريند چه قدر زنان
در مصيبت شوهران فغان و ناله مي کنند * اين خون انسانی از برای خاک ريخته
مي شود * حيوانات درنده از برای خاک جنگ نمي کنند هر يک به محل خود قناعت
مي نمايند * گرگ به لانه خود قناعت مي کند پلنگ به مغاره خود اکتفا مي
نمايد شير به بيشه خود قناعت کند هيچيک به فکر تعدی در حق ديگری نيفتد *
ولی افسوس که انسان بی رحم اگر همهء آشيانه ها را بتصرف آرد باز در فکر
آشيانه ديگر است * و حال آنکه خدا بشر را انسان خلق کرده ولی از حيوانات
درنده بدتر شده *
حيوانات درنده ابناء جنس خويش را نمي درند * گرگ هر قدر درنده باشد در يک
شب نهايت ده گوسفند مي درد * و لکن يک انسان سبب مي شود صد هزار بشر را در
يک روز قتل مي نمايد * حال انصاف دهيد اين به چه قانون درست مي آيد * اگر
يک نفس انسانی را بکشد او را قاتل گويند * امّا اگر خون صد هزار نفس را
بريزد او را سرور دليران گويند * اگر نفسی ده درم از کسی بدزدد او را سارق
مجرم گويند * امّا اگر يک مملکت را غارت کند او را فاتح نامند * اگر يک
خانه را آتش زند او را مجرم شمرند* لکن اگر مملکتی را به آتش توپ و تفنگ
بسوزاند او را جهانگير گويند * اين ها جميعاً از آفات جميع بشر است از
درندگی بشر است از عدم ايمان است * زيرا اگرانسان معتقد به عدالت الهی باشد
راضی نمي شود خاطری بيازارد و به ريختن قطره ئی از خون راضی نگردد بلکه شب
و روز مي کوشد تا خاطری را مسرور کند * حال الحمد للّه آثار انتباه در بعضی
از بشر پيدا شده بدايت اشراق صبح صلح اکبر است * اميد ما چنان است که وحدت
عالم انسانی انتشار يابد بغض و عداوت بين بشر برافتد صلح اکبر آشکار گردد و
جميع ملل با يکديگر الفت کنند و محفل صلح تشکيل نمايند و مشا کلی که بين
ملل و دول حاصل در آن محکمه کبری فيصل يابد * اين مشروط و موکول بر اين است
که صلح پرور در دنيا بسيار گردند محب عالم انسانی تزايد يابد افکار عمومی
منعطف به صلح شود تا از کثرت محبين صلح و صلاح ملل و دول مجبور بر اتحاد
شوند * محبت نورانيت است بغض و عداوت ظلمت است * محبت سبب حيات است عداوت
سبب ممات * البته عقلا حيات را بر ممات ترجيح دهند اتحاد را بر اختلاف
مرجّح شمرند و به جان و دل بکوشند که اين ابر های ظلمانی زائل شود شمس
حقيقت اشراق کند عالم عالم ديگر شود کره ارض جنتی در نهايت طراوت و لطافت
گردد شرق و غرب دست در آغوش يکديگر کنند جنوب و شمال دست به دست يکديگر
دهند تا محبت حقيقی الهی در عالم انسانی جلوه نمايد زيرا محبت به خلق محبت
به خداست مهربانی به خلق خدمتی به خدا * دعا کنيد به جان و دل بکوشيد تا
سبب محبت بين بشر شويد تا سبب عدالت شويد تا سبب اتحاد شرق و غرب گرديد
بلکه انشاء اللّه تعصب مذهبی تعصب جنسی تعصب سياسی تعصب وطنی نماند عالم
آسايش و راحت يابد * جميع شماها اولاد داريد مي دانيد چه قدر عزيزند * اين
بيچارگان که الآن اولادشان شرحه شرحه مي شوند آنها هم مثل شما هستند *
ملاحظه کنيد اگر پدر و مادری طفل عزيز خو د را به خون آغشته بيند چه حالت
پيدا مي کند *ديگر از برای او دل مي ماند از برای او راحت مي ماند از برای
او هيچ تسلّی حاصل مي شود * همينطور الآن نفوسي که در طرابلس هستند پدران و
مادرانشان آن حالت را دارند * خدا ما را خلق کرده که با يکديگر محبت کنيم
الفت کنيم نه به يکديگر شمشير کشيم *بل محفل الفت و محبت ترتيب دهيم انجمن
عدل تأسيس کنيم نه صف حرب بيارائيم * چشم بما داده که يکديگر را به محبت
اللّه نظر کنيم دل داده که تعلق به يکديگر داشته باشيم نه اينکه با يکديگر
بغض و عداوت داشته باشيم * ببينيد خدا چه فضلی در حق انسان کرده * به انسان
عقل داده احساس داده تا اين قوای رحمانيه را در سبيل محبت صرف کنيم نه در
مقام مضرت * از خدا بخواهيد که شما را مؤيّد کند و به فضائل عالم انسانی
موفق نمايد * چراغی را که ايزد بر افروخت خاموش نکنيم باران رحمت پروردگار
را قطع ننمائيم برکت آسمانی را مانع نشويم موفّق به آن شويم که عالم انسانی
را تزيين دهيم شرق و غرب را روشن کنيم جميع امم را با هم ارتباط دهيم بنيان
جنگ را بر اندازيم و سبب الفت قلوب شويم * اين است منتها آمال ما اين است
رجای ما * از خدا اميدواريم که به آن موفق گرديم * حضرت بهاء اللّه از افق
ايران به نورانيت هدايت طلوع نمود به جميع ملوک مکاتيب مخصوص نوشت جميع را
به صلح اکبر دعوت فرمود و کل را نصيحت نمود * از آن جمله ناپليون ثالث را
که پادشاه پاريس بود * از پنجاه سال تا يوم صعودش کوشيد تا به تدريج قلوب
منجذب به صلح اکبر شود *الحمد للّه اين نور در انتشار است وعلم صلح اکبر
انشاء اللّه بلند مي شود * ما شب و روز مي کوشيم تا عالم بشر منور شود و
شمس حقيقت به نور حقيقت بر شرق و غرب بتابد *
حضرت عبدالبهاء : خطابات حضرت عبدالبهاء جلد ۱ ص218
با دوستان خود به اشتراک بگذارید