ترجمهای از پیام بیت العدل اعظم خطاب به بهائیان جهان (هیئت بینالمللی ترجمه به زبان فارسی)
١ مارس ٢٠١٧
دوستان عزیز و محبوب،
در جهانی بیش از پیش به هم وابسته، شرایط اجتماعی همۀ مردمان مورد توجّه بیشتری قرار میگیرد و اوضاع هر یک نمایانتر میشود. با وجود پیشرفتهایی امیدبخش هنوز مسائل بسیاری هست که باید بر وجدان نوع بشر سنگینی نماید. نابرابری، تبعیض، و استثمار آفت جان بشریّت است و در مقابل درمانهای تجویزیِ طرحهای سیاسی مختلف مقاوم به نظر میرسد. ضربات اقتصادیِ این مصائب منجرّ به درد و رنجی ماندگار برای جمع کثیری گردیده و نقایص عمیق تثبیت شدهای را نیز در ساختار اجتماع به وجود آورده است. هر نفسی که قلبش مجذوب تعالیم جمال مبارک شده باشد نمیتواند نسبت به این عواقب بیتفاوت بماند. حضرت بهاءالله در لوح دنیا میفرمایند، "عالم منقلب است و افکار عباد مختلف. نسأل اللّه ان یزیّنهم بنور عدله و یعرّفهم ما ینفعهم فی کلّ الأحوال انّه هو الغنیّ المتعال." با تلاش جامعۀ بهائی برای کمک به بهبود اوضاع جهان، در سطح اندیشه و عمل، شرایط نامساعدی که بسیاری از مردم دنیا تجربه میکنند توجّه روزافزون جامعه را به خود معطوف خواهد داشت.
رفاه هر بخشی از مردم جهان به نحوی جداییناپذیر با رفاه کل به هم آمیخته است. وقتی هر گروهی بدون در نظر گرفتن آسایش همسایگانش تنها به رفاه خود اندیشد و یا منافع اقتصادی را بدون توجّه به تأثیرش بر محیط زیست که تأمینکنندۀ معاش همگان است دنبال کند، حیات جمعی نوع بشر است که دستخوش آسیب میشود. پس مانعی سرسخت در راه پیشرفت هدفمند اجتماعی قرار دارد: حرص و منفعتطلبی شخصی اغلب بر رفاه همگانی غلبه مییابد. ثروت در مقادیری وجداناً نامعقول اندوخته میشود و بیثباتی حاصل از آن بر اثر توزیع نامتعادلِ درآمد و امکانات، هم در بین ملّتها و هم در درون ملّتها، وخیمتر میگردد. امّا اوضاع الزاماً نباید چنین باشد. هرچند چنین شرایطی دستآورد تاریخ است ولی نباید مسیر آینده را تعیین کند و حتّی اگر رویکردهای اقتصادی رایج جوابگوی نیازمندیهای مرحلۀ نوجوانی نوع بشر بوده است قطعاً برای رفع احتیاجات دوران طلوع عصر بلوغ او نارسا خواهد بود. هیچ دلیلی برای تداوم بخشیدن به ساختارها، قوانین، و سیستمهایی که آشکارا از تأمین منافع همگان عاجز است قابل توجیه نیست. تعالیم دیانت بهائی جایی برای شک و شبهه باقی نگذاشته است که کسب، توزیع و استفاده از ثروت و منابع، بُعدی اخلاقی در بر دارد.
تنشهای حاصل از فرایند طویل المدّتِ انتقال از جهانی پراختلاف به جهانی متّحد در روابط بینالمللی و همچنین در عمیقتر شدن شکافهایی که بر جوامع بزرگ و کوچک اثر میگذارد احساس میشود. با مشاهدۀ نقص گسترده در شیوههای فکری متداول، عالم بشری به شدّت نیازمند یک نظام اخلاقی مشترک است یعنی یک چارچوب قابل اعتماد برای حلّ و فصل بحرانهایی که همچون ابرهای طوفانزا غلیظتر میگردد. بینش حضرت بهاءالله بسیاری از پیشفرضهایی را که مجازند گفتمان معاصر را شکل دهند به چالش میکشد از جمله اینکه منفعتطلبی شخصی مروّج رفاه است و نه تنها نباید به هیچ وجه محدود شود بلکه ابراز آن از طریق رقابتهای بیامان شرط پیشرفت میباشد. افکار بهائی با سنجش ارزش افراد بر حسب میزان ثروتی که میتوانند ذخیره کنند و یا بر اساس مقدار کالای بیشتری که نسبت به دیگران میتوانند مصرف نمایند مطلقاً سازگاری ندارد. امّا از سوی دیگر تعالیم بهائی با نفی همهجانبۀ ثروت و آن را ذاتاً نامطبوع و غیر اخلاقی شمردن موافق نیست و ریاضت را نیز منع مینماید. ثروت باید به بشریّت خدمت کند، استفاده از آن باید با اصول روحانی همخوان باشد، و سیستمها در پرتو این اصول باید ایجاد شود. به فرمودۀ حضرت بهاءالله، "هیچ نوری به نور عدل معادله نمینماید. آنست سبب نظم عالم و راحت امم."
هرچند حضرت بهاءالله در آثار مبارکۀ خود جزئیّات یک نظام اقتصادی را ارائه نفرمودهاند ولی سازماندهی مجدّد و اصلاح جامعۀ بشری موضوعی است که به کرّات در تعالیم آن حضرت آمده است. بررسی این موضوع ناگزیر مسائل اقتصادی را مطرح میسازد. البتّه نظم آیندۀ مورد نظر حضرت بهاءالله به مراتب فراتر از تصوّرات نسل حاضر است. با این حال ظهور نهایی این نظم بستگی به جهد بلیغ پیروان آن حضرت در راه اجرای تعالیم الهی در عصر حاضر دارد. با توجّه به این نکته امیدواریم توضیحات زیر موجب تأمّل اندیشمندانه و مستمرّ احبّای عزیز گردد. هدف آن است که بیاموزیم چگونه میتوان به روشی مطابق با اوامر الهی در امور مادّی اجتماع مشارکت نمود و چگونه در عمل میتوان رفاه جمعی را از طریق عدالت و سخاوت، همکاری و مساعدتِ متقابل ترویج داد.
دعوت این جمع برای بررسی مفاهیم آثار حضرت بهاءالله راجع به زندگی اقتصادی اگرچه مؤسّسات و جوامع بهائی را نیز در بر میگیرد ولی علیالخصوص خطاب به افراد احبّا میباشد. اگر قرار است الگوی جدیدی از حیات جامعه بر اساس تعالیم ظاهر گردد آیا جمع مؤمنین نباید در زندگی خود آن صداقتی را که از جمله خصوصیّات برجستۀ آن الگو است از خود نشان دهند؟ هر گزینهای که یک فرد بهائی — به عنوان کارمند یا کارفرما، تولیدکننده یا مصرفکننده، وام دهنده یا وام گیرنده، نیکوکار یا ذینفع — انتخاب میکند اثری بر جا میگذارد و وظیفۀ اخلاقیِ داشتن یک زندگی منسجم چنین ایجاب مینماید که تصمیمات اقتصادی فرد با آرمانهای متعالی او مطابقت داشته باشد و خلوص اهداف او با خلوص عمل او در راه تحقّق آن اهداف توأم باشد. احبّا طبیعتاً طبق روال همیشگی برای تعیین معیار عمل ناظر به تعالیم الهی هستند. امّا تعامل فزاینده و عمیقتر جامعۀ بهائی با اجتماع به این معنا است که بُعد اقتصادی حیات اجتماعی باید مستمرّاً مورد توجّه بیشتری قرار گیرد. نصایح مندرج در آثار بهائی باید به نحو فزایندهای الهامبخش روابط اقتصادی در خانوادهها، محلّهها، و مردمها باشد به خصوص در محدودههای جغرافیایی که فرایند جامعهسازی نفوس بسیاری را در بر میگیرد. احبّا هر جا که ساکنند باید ورای ارزشهای رایج در نظم کنونی محیطشان به اجرای تعالیم الهی در زندگی روزمرّه توجّه نمایند و با استفاده از فرصتهای مقتضی کمکهای فردی و جمعی خود را در جهت عدالت اقتصادی و پیشرفت اجتماعی در محلّ سکونت خویش ارائه دهند. چنین کوششهایی موجب رشد روزافزون دانش در این زمینه خواهد شد.
یک مفهوم بنیادی که در این زمینه باید مورد بررسی قرار گیرد کینونت و حقیقت روحانی نوع انسان است. شرافت ذاتی هر فرد در آثار حضرت بهاءالله به صراحت تأکید شده و یکی از اصول اساسی معتقدات بهائی است و امید به آیندۀ نوع بشر بر آن استوار میباشد. قابلیّت روح انسانی در تجلّی بخشیدن به کلّیّۀ اسماء و صفات خداوند رحیم، معطی و کریم به کرّات در آثار مبارکه تأیید شده است. حیات اقتصادی عرصهای برای ابراز صداقت، درستکاری، امانت، سخاوت و دیگر خصایص روح انسانی است. فرد صرفاً یک واحد اقتصادی منفعتجو که میکوشد همواره سهم بیشتری از منابع مادّی جهان را به خود اختصاص دهد نیست. حضرت بهاءالله تأکید میفرمایند که "فضل الانسان فی الخدمة و الکمال لا فی الزّینة و الثّروة و المال"، و نیز میفرمایند، "لا تصرفوا نقود اعمارکم النّفیسة فی المشتهیات النّفسیّة و لا تقتصروا الأمور علی منافعکم الشّخصیّة." فرد با وقف خود برای خدمت به دیگران، در زندگی معنا و هدف مییابد و به ترقّی اجتماع کمک میکند. حضرت عبدالبهاء در آغاز رسالۀ مدنیّه میفرمایند:
شرافت و مفخرت انسان در آن است که بین ملأ امکان منشأ خیری گردد. در عالم وجود آیا نعمتی اعظم از آن متصوّر است که انسان چون در خود نگرد مشاهده کند که به توفیقات الهیّه سبب آسایش و راحت و سعادت و منفعت هیئت بشریّه است. لا والله بلکه لذّت و سعادتی اتمّ و اکبر از این نه.
در پرتو این نکات است که بسیاری از فعّالیّتهای اقتصادیِ به ظاهر معمولی به واسطۀ امکانات بالقوّهای که در جهت آسایش و رفاه بشری فراهم میآورند اهمّیّت تازهای مییابد. حضرت عبدالبهاء میفرمایند، "هر نفسی باید کاری و کسبی و صنعتی پیش گیرد تا او بار دیگران را حمل نماید نه اینکه خود حمل ثقیل شود." حضرت بهاءالله به فقرا تأکید میفرمایند که "همّت نمایند و به کسب مشغول شوند"، در حالی که به فرمودۀ مبارک صاحبان ثروت باید "به فقرا ناظر باشند". حضرت عبدالبهاء تأیید میفرمایند که "غنا منتهای ممدوحیّت را داشته اگر به سعی و کوشش نفس خود انسان در تجارت و زراعت و صناعت به فضل الهی حاصل گردد و در امور خیریّه صرف شود." در عین حال، کلمات مکنونه سرشار از هشدارهایی در بارۀ وسوسۀ خطرناک ثروت است که غنا "سدّیست محکم" میان طالب و مطلوب و عاشق و معشوق. پس جای شگفتی نیست که حضرت بهاءالله مقام شخص ثروتمندی که غنا او را از وصول به ملکوت جاودانی منع ننموده میستایند و میفرمایند که "نور آن غنی اهل آسمان را روشنی بخشد چنانچه شمس اهل زمین را." حضرت عبدالبهاء میفرمایند، "اگر شخصی عاقل و مدبّر تشبّث به وسایلی نماید که جمهور اهالی به ثروت و غنای کلّی برسند همّتی اعظم از این نه و عندالله اکبر مثوبات بوده و هست". زیرا ثروت بسیار پسندیده است اگر "هیئت جمعیّت ملّت غنی باشد." بررسی حیات شخصی به منظور تعیین مایحتاجِ ضروری و سپس ادای مشتاقانۀ تعهّد فردی در قبال حکم حقوق الله انضباطی است لازم که اولویّتهای فرد را متعادل ساخته، اموال او را تطهیر کرده، و سبب میشود که سهم حقوق الله برای خیر عموم مصروف گردد. اعتدال و قناعت، نیکوکاری و اخوّت، فداکاری و توکّل به قادر متعال از جمله خصایصی است که در همۀ احوال شایستۀ نفوس پرتقوا میباشد.
نیروهای مادّیگرا افکار کاملاً متضادّی رواج میدهد از جمله اینکه خوشحالی نتیجۀ کسب مستمرّ اموال است، فرد هر چه بیشتر داشته باشد بهتر است، نگرانی در بارۀ محیط زیست مربوط به زمانی دیگر است. این نداهای فریبنده موجب تقویت نوعی حسّ فزاینده و قویّ خود مستحقّبینی در فرد میشود، حسّی که با استفاده از ادبیّات عدالت و حقّ و حقوق در پنهان نمودن منفعتطلبی شخصی میکوشد. بیتفاوتی نسبت به مشقّات دیگران امری عادی میشود در حالی که تفریحات و سرگرمیهای پریشانکنندۀ ذهن حریصانه دنبال میگردد. اثرات سستکنندۀ مادّیگرایی در هر فرهنگی رخنه میکند و بهائیان همگی واقفاند که چنانچه برای هشیار ماندن نسبت به این اثرات تلاش نکنند آنان نیز ممکن است ندانسته تا حدّی نگرشی مادّیگرا اتّخاذ کنند. والدین باید با فراست آگاه باشند که کودکان حتّی در سنین خردسالگی هنجارهای محیط اطراف خود را جذب میکنند. برنامۀ تواندهی روحانی به نوجوانان درایت متفکّرانه را در سنّی که کشش مادّیگرایی شدیدتر میشود تشویق و تقویت مینماید. فرارسیدن دوران بزرگسالی برای نسل جوان این مسئولیّت را به همراه میآورد که اجازه ندهند که پیگیری تعلّقات دنیوی چشمشان را به روی بیعدالتی و نیازمندی ببندد. خصایص و نگرشهایی که دورههای مؤسّسۀ آموزشی از طریق مطالعۀ کلام الهی پرورش میدهند به مرور زمان به افراد در شناسایی تصوّرات باطلی کمک میکند که دنیای مادّی در هر مرحله از زندگی به کار میبرد تا توجّه را از خدمت به سوی نفس امّاره سوق دهد. و در نهایت مطالعۀ سیستماتیک کلام الهی و تفحّص در مفاهیم آن موجب آگاهی فردی نسبت به لزوم ادارۀ امور مادّی شخصی بر اساس تعالیم الهی میگردد.
دوستان عزیز: وجود ثروت فاحش و فقر بیاندازه در جهان مسئلهای بیش از پیش غیر قابل توجیه میشود. با تداوم نابرابری چنین به نظر میرسد که نظم موجود به خود اطمینانی ندارد و ارزشهایش زیر سؤال برده میشود. رنج و عذابی که جهانی پرکشمکش باید در آینده با آن رو به رو شود هر چه باشد، ادعیۀ این جمع آن است که قادر متعال احبّای عزیز خود را مدد دهد تا بر هر مانعی در سر راه خود چیره شوند و به خدمت عالم انسانی موفّق گردند. هر چقدر جامعۀ بهائی حضور گستردهتری در میان یک جمعیّت داشته باشد مسئولیّتش برای یافتن طرق رسیدگی به علل ریشهای فقر در محیط اطرافش بیشتر خواهد بود. اگرچه دوستان در مراحل اوّلیّۀ یادگیری در بارۀ چنین وظیفهای و نحوۀ مشارکت در گفتمانهای مربوطه هستند ولی فرایند جامعهسازی نقشۀ پنجساله در همه جا محیطی مطلوب به وجود میآورد تا در آن تدریجاً ولی مستمرّاً دانش و تجربه در بارۀ مقصد اعلای فعّالیّتهای اقتصادی اندوخته شود. امید چنان است که این تفحّص در سالهای آینده و در بستر مسئولیّت طویل المدّتِ تأسیس مدنیّتی الهی از ویژگیهای بارز حیات جامعه، افکار مؤسّسات، و اقدامات فردی گردد.
[امضا: بیت العدل اعظم]
افزودن دیدگاه جدید