هو اللّه
در عالم انسانی سه مقام است * مقام جسم است و آن مقام حيوانی انسان است که با
جميع حيوانات در جميع قوی و جميع شئون مشترک است * زيرا جسم حيوان مرکب از
عناصر و جسم انسان نيز مرکب از عناصر است حيوان قوای محسوسه دارد مثل بصر و سمع
ذوق شم لمس انسان هم اين قوی را دارد * ولی حيوان نفس ناطقه ندارد اين نفس
ناطقه واسطه است ميانه روح انسانی و جسم * اين نفس ناطقه کاشف اسرار کائنات است
ولی اگر از روح مدد گيرد و از روح استفاضه کند و الّا اگر مدد از روح به نفس
نرسد آن هم مثال سائر حيوانات است چه مغلوب شهوات است * اين است که ملاحظه مي
شود بعضی بشر به صفت بقر هستند حيوان محضند ابداً از حيوان امتيازی ندارند *
امّا اگر اين نفس از عالم روح استفاضه کند آنوقت انسانيت او آشکار ميشود * پس
معلوم شد نفس دو جنبه دارد يک جنبهء جسمانی و يک جنبهء روحانی * اگر جنبهء
حيوانی غالب بر نفس شود از حيوان پست تر است *
اين است که در عالم بشر نفوسی می بينی که از حيوان درنده ترند از حيوان ظالم
ترند از حيوان بدخوترند از حيوان رذيل ترند سبب اذيت بشراند سبب نکبت عالم
انسانيتند مرکز ظلماتند * و اگر جنبه روحانی غلبه بر نفس کند نفس قدسيه شود
ملکوتيه شود سماويه شود ربّانيه شود جميع فضائل ملأ اعلی در او طلوع کند رحمت
خدا شود سبب آسايش انسانی شود *اين است فرق ميان نفس امّارة بالسّوء و نفس
مطمئنّه *پس واضح شد که نفس واسطه است ميانه روح و جسد مثل اينکه ساقه اين درخت
واسطه است ميانه اين خاک و ثمر * اگر اين ثمر از اين شجر ظاهر شود مظهر کمالات
است * به همچنين اگر نفسی مؤيّد به روح شود آن نفس نفس مبارک است* امّا اگر اين
شجر ثمری نداشته باشد همان نابت از خاک باشد سزاوار آتش است * اين مقام مثل است
مي گويم تا بفهميد * اميد از الطاف بی پايان الهی چنان است که روح شما غلبه بر
نفس نمايد تا نفوستان نفوس قدسيه شود تا کمالات آسمانی در تمام ظاهر شود پرتو
شمس حقيقت در شما طلوع کند در انجمن عالم برفتار و گفتاری مبعوث شويد که شمع
اين عالم گرديد * نمی بينيد جميع بشر مشغول به عالم ناسوتند ابداً در فکر تهذيب
اخلاق به فيض لاهوت نيستند ابداً در فکر اکتساب کمالات عالم انسانی نيستند بلکه
مانند حيوانات منهمک در عالم شهوات هستند که بخورند و بنوشند و وسعت معيشت پيدا
کنند به عينه مثل حيوان * معلوم است انسان بايد در فکر معيشت باشد * امّا نه
اينکه فکرش محصور در معيشت تنها باشد بايد فکرش بلند باشد و به فکر آن باشد که
مظهر موهبت الهی باشد اکتساب کمالات معنوی کند و با اخلاق آسمانی ميانه خلق
ظاهر شود تا شخصی ملکوتی گردد و الّا ناسوتي است ايّامی چند مثل حيوان در اين
زمين گذران مي کند و آخر مي رود * من از برای شما عالم ديگر مي خواهم من مي
خواهم شما ها روح مجسم شويد تا سبب حيات عالم انسانی گرديد *
حضرت عبدالبهاء : خطابات حضرت عبدالبهاء جلد ۱ ص169-172
با دوستان خود به اشتراک بگذارید